جدول جو
جدول جو

معنی هخس هخس - جستجوی لغت در جدول جو

هخس هخس
گرماگرم
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خس خس
تصویر خس خس
صدای تنفس کسی که مبتلا به تنگی نفس است
فرهنگ فارسی عمید
(هََ سِ هََ سِ)
کلمه ای است که وقت امکان و برانگیختن بر کاری گویند. (منتهی الارب). کلمه ای است که به انسان گفته میشود وقت امکان امری و برانگیختن و تحریض بر کاری و گویند در هنگام چپاول کردن و تاراج نمودن گفته میشود وقتی که قریه ای یا قبیله ای مورد تاراج قرار گیرد و هیچ کس از آنان باقی نماند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(خِ خِ)
آوازی که از سینۀ شخصی برآید که مبتلا به نفس تنگی باشد. (ناظم الاطباء) ، حکایت صوت سینۀ سرماخورده گاه تنفس. حکایت صوت سینۀ سخت گرفته. حکایت آواز شش بیمار. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خُ خُ)
کلمه ای که پیاپی با لحنی خاص گویند ایستادن مرغ را تا او را بگیرند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
آوازی که از سینه شخصی بر آید که مبتلا به نفس تنگی باشد کلمه ای پیاپی با لحنی خاص گویند، ایستادن مرغ را تا او را بگیرند کلمه ای پیاپی با لحنی خاص گویند، ایستادن مرغ را تا او را بگیرند
فرهنگ لغت هوشیار
حالت به هم چسبندگی نان و پلو
فرهنگ گویش مازندرانی
گیراگیر
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی که امر به سکوت می کند
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای ریه ی چرکی، لفظی برای رام کردن مرغ، به آهستگی کاری را انجام دادن
فرهنگ گویش مازندرانی